اردیبهشت ۲۵, ۱۴۰۰
پنجمین جلسه شرح نهج البلاغه در مسجد حضرت حجت ابن الحسن (عج) برگزار شد.
مسعود غفاری فینی در جلسه پنجم شرح نهج البلاغه در مسجد حضرت حجت ابن الحسن (عج) محله چهارباغ حکمتهای ۹ تا ۱۱ نهج البلاغه را برشمردند.
غفاری فینی با اشاره به حکمت ۹ نهج البلاغه که به بی ارزشی و بی اعتباری دنیا و به دگرگونى حال مردم در برابر کسانى که دنیا به آنها روى مى کند یا پشت مى نماید اشاره می نماید و مى فرماید: «هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او سلب مى نماید» گفت: ای یک واقعیت است که شواهد فراوان تاریخى نیز دارد; هنگامى که انسان هایى چه در امر حکومت و سیاست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانش ها مشهور و معروف مى شدند بسیارى از کارهاى خوبى را که دیگران انجام داده بودند به آنها نسبت مى دادند.
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود اشاره به داستان «جعفر برمکى» مى کند که در آن زمان که مورد قبول «هارون الرشید» بود و اسم و شهرتش در همه جا پیچید، هارون او را در کیاست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترین هاى روزگار مى شمرد; در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سیاست بالاتر از سیاستمداران نامی عرب و در زیبایى زیباتر از «مصعب بن زبیر» و در عفت پاکدامن تر از یوسف و… (در حالى که واقعاً چنین نبود.) ولى هنگامى که نظر هارون درباره او تغییر کرد صفاتى را هم که داشت مورد انکار قرار داد.
ایشان ادامه دادند: این کلام حضرت درس هایی برای ما دارد ، از جمله : اینکه اولاً به دنیا اعتباری نیست ، فریب دنیا و تملق و چاپلوسی اهل آن را نخوریم ،همانگونه که حضرت در جای دیگر میفرماید : الدهر یومان : یوم لک و یوم علیک : فإذا کان لک فلا تبطر و إذا کان علیک فاصطبر (روزگار دو روز است : روزی به سود تو و روزی به زیان تو ، آنگاه که به سود تو بود سرکشی مکن و آنگاه که به زیان تو بود صبر کن) و ثانیاً سعی کنیم از این خصلت اهل دنیا دور باشیم ، چرا که به یقین یک جمعیت مؤمن و سالم و با انصاف از این اخلاق برکنارند. اقبال و ادبار دنیا نسبت به افراد در نظر آنها تأثیرگذار نیست همیشه حق را مى گویند و از حق طرفدارى مى کنند. خصلت های خوب بدان را می بینند و خطای آنکس که محبتش را به دل دارند از دیدشان پنهان نمی ماند.
غفاری فینی در ادامه با اشاره به حکمت دهم( وَ قَالَ (علیه السلام): خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَهً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ. و فرمود (ع): با مردم به گونه اى بیامیزید، که اگر بمیرید، بر شما بگریند و اگر بمانید با شما دوستى کنند.) و روش معاشرت با مردم گفتند: مى دانیم اسلام دینى اجتماعى است و آیات قرآن و روایات اسلامى به طور گسترده از معاشرت خوب با مردم سخن گفته است و روایات متواترى در این باره در منابع حدیث وارد شده. کلام امام(علیه السلام)در اینجا نیز ناظر به همین معناست و اشاره به این دارد که پیوند محبت و دوستى را از طریق برخورد خوب و نیکى و خدمت کردن به مردم آنچنان محکم کنید که شما را به منزله نزدیک ترین عزیزان خود بدانند; هرگاه از دست بروید جاى شما در میان آنها خالى باشد; ولى در دل همواره از شما یاد کنند و بر عواطف و محبت هایى که نسبت به آنها داشتید اشک بریزند و در حال حیات پروانه وار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند.
وی گفت: در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) حسن معاشرت با مردم، نشانه اسلام شمرده شده مى فرماید: «أَحْسِنْ مُصَاحَبَهَ مَنْ صَاحَبَکَ تَکُنْ مُسْلِماً; با کسى که همنشین توست خوش رفتارى کن تا مسلمان باشى» و امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَهَ مَنْ صَحِبَهُ وَمُرَافَقَهَ مَنْ رَافَقَه; آن کس که با دوستانش خوشرفتارى نکند و با رفیقش رفاقت نداشته باشد از ما نیست».
غفاری ادامه داد: این دستورات که نمونه هاى فراوان دیگرى نیز در روایات دارد بر خلاف چیزى است که در دنیاى مادى امروز معمول است; نه در زندگى با دوستان خود عشق می ورزند و نه بعد از مرگشان بر آنها اشک مى ریزند، زیرا در دنیاى مادى عواطف را درک نمى کنند و همواره دنبال منافع مادى خویشند.
ایشان گفت: در آیات و روایات دستوراتی برای معاشرت نیکو با مردم و جلب محبت آن ها ذکر شده است ، دستوراتی از قبیل خوشگویی : قرآن میفرماید : و قولوا للناس حسنا : با مردم به نیکی سخن بگویید، لبخند و چهره ی گشاده داشتن ، همانگونه که در حکمت های قبل داشتیم : البشاشه حباله الموده : خوشرویی دام دوست یابی است، هدیه دادن : الهدیه تجلب المحبه، از خود راضی نبودن : در حکمت های پیشین خواندیم : هرکه از خود راضی باشد دشمنانش زیاد شوند و …
این استاد قرآن در ادامه ضمن اشاره به حکمت ۱۱ (وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَهِ عَلَیْهِ و فرمود (ع): چون بر دشمن ظفر یافتى، عفو و گذشت را شکرانه پیروزی ات قرار ده.) اذعان نمودند : مى دانیم هر نعمتى شکرى دارد که اگر انجام گیرد موجب بقاى نعمت و افزایش آن است و اگر انجام نگیرد نعمت به مخاطره خواهد افتاد; ممکن است کم یا نابود شود همچنین روشن است که شکر تنها شکر زبانى نیست، بلکه باید با عمل مناسبى نعمت را شکر گفت، آن کس که خدا اموال و ثروت فراوانى به او داده شکرش آن است که دیگران را نیز در آن سهیم سازد و آن کس که خدا مقامى به او بخشیده شکرش آن است که به وسیله آن مشکلات نیازمندان را حل کند.
ایشان افزودند: در مورد پیروزى بر دشمن، بهترین شکر عملیِ آن عفو و گذشت است که سیره کریمان و انتقام روش لئیمان است. در تاریخ زندگى پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و امامان اهل بیت (علیهم السلام) جلوه هاى فراوانى از این مطلب دیده مى شود. در جریان فتح مکه هنگامى که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بر دشمنانى که یک عمر خون به دل او کرده بودند و یارانش را کشته و مثله کرده بودند پیروز شد جمله تاریخى «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ» را فرمود و همه جنایتکاران را مورد عفو قرار داد و شعار «اَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرْحَمَهِ; امروز روز بخشش است» در مکه طنین انداز شد.
امیرمومنان پس از جنگ جمل دستور داد فراریان را تعقیب نکنند، با اطلاع از محل اختفای افرادی چون عبدالل بن زبیر به آنان سخت نگرفت و دستور بازداشت صادر نکرد و امر کرد عایشه را با حفظ احترام به مدینه بازگردانند ، همچنین در جریان جنگ صفین بعد از آن که یارانش بر شریعه فرات مسلط شدند اجازه نداد به عنوان انتقام آب را به روى آنها ببندند، بلکه آب را براى همه آزاد ساخت.
استاد و حافظ کل قرآن کریم ادامه دادند: تبدیل انتقام به عفو اثر مهم اجتماعى دارد و آن این است که انتقام به صورت تصاعدى پیش مى رود و دائما قتل و کشتار و ناامنى مى آفریند و هرگز اجازه نمى دهد صلح و صفا و آرامشى در جامعه پدید آید در حالى که عفو و گذشت به خشونت ها پایان مى دهد و سبب آرامش جامعه است. بنابراین افزون بر این که عفو فضیلتى اخلاقى و مهم است، تدبیر پر ارزش اجتماعى است لذا در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَهِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَالاِْحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ; آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر ندهم; عفو و گذشت از کسى که به تو ستم کرده و پیوند محبت با کسى که از تو بریده و نیکى به کسى که با تو بدى کرده و بخشیدن کسى که تو را محروم کرده است (اینها باارزش ترین اخلاق است).
و در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم آمده است: «اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ; عفو تاج اخلاق والاى انسانى است».
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «تَعافُوا تَسْقُطُ الضَّغائِنُ بَیْنَکُمْ; یکدیگر را عفو کنید تا کینه ها برچیده شود» قرآن مجید نیز خطاب به مؤمنان مى فرماید: (وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ)
ایشان ادامه دادند: این آیات و روایات باید آویزه ی گوش ما باشد تا بتوانیم از آنکه به ما ظلم کرده به راحتی بگذریم و مولا علی را سرمشق و الگوی خویش قرار دهیم. از آثار و برکات مهم عفو از دشمنان و خطاکاران آن است که در بسیارى از موارد ناگهان منقلب مى شوند و عداوت آنها تبدیل به دوستى صمیمانه اى مى شود که تاریخ نمونه هاى فراوانى از آن به یاد دارد البته این دستور یک استثناى مهم دارد و آن اینکه در آنجا که دشمن عفو را نشانه ضعف ببیند یا سبب جسارت و ادامه خصومت او شود، عفو کردن غلط و شبیه ترحم بر پلنگ تیزدندان است. در این گونه موارد هیچ کس عفو را فضیلت نمى شمرد، بلکه نوعى بى تدبیرى و رضایت به ادامه خشونت محسوب مى شود. قرآن میفرماید : فقاتلوا أئمه الکفر : سردمداران کفر را بکشید به همین دلیل در اجراى حدود اسلامى در جایى به قاضى اجازه عفو داده شده است که آثار توبه و صلاح در شخص جانى آشکار گردد.
مرداد ۱۴, ۱۴۰۲ ۰
اعضای هیئت رئیسه سال سوم دوره...تیر ۱۰, ۱۴۰۲ ۰
اجتماع بزرگ عید غدیر در فین با...خرداد ۳۱, ۱۴۰۲ ۰
به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی...خرداد ۲۹, ۱۴۰۲ ۰
تیم والیبال هیئت شاهزاده علی...خرداد ۲۷, ۱۴۰۲ ۰
فیلم سینمایی «غریب» در راستای...آذر ۰۶, ۱۳۹۶ ۱۳
آبان ۲۵, ۱۳۹۵ ۰
آبان ۲۳, ۱۳۹۵ ۱
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۵ ۰
بهمن ۰۸, ۱۴۰۲ ۰